روانشناسی بازار های مالی
یک تیم معامله گری علاوه بر استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی های مختلف نیازمند یک ذهن بسیار آرام میباشد تا در مواقع ضروری بتواند بهترین تصمیم را برای کار خود در نظر بگیرید . برای یاد گیری بازار های مالی نیازمند مفاهیم مهمی از جمله تحلیل تکنیکال – تحلیل فاندامنتال و… هستید تا درک نسبی از این بازارها بدست بیاورید. یکی از مهم ترین این مفاهیم نوع تفکر و نگرش بین معاملگران مبتدی و حرفه ای میباشد که در حوزه ( روانشناسی بازار های مالی ) قرار گرفته.
روانشناسی بازار های مالی به احساسات معاملگران حین معامله اشاره دارد. احساساتی نظیر : طمع – ترس – خودشیفتگی، مواردی هستند که رفتار بازارهای مالی را تشکیل میدهند.
روانشناسی بازارهای مالی، رفتار کلی بازار رو براساس احساسات و شناختی خود مورد برسی قرار میدهد. دنیای معاملگری محیطی است که اساساً متفاوت با تمام موقعیت های اجتماعی است که در آن بزرگ میشویم. به همین جهت است که مهارت ها و تربیت مبتنی بر زندگی اجتماعی نه تنها در بازار کارایی ندارند و خود به عنوان موانع بزرگ در برابر موفقیت محسوب میشوند.
اهمیت روانشناسی بازارهای مالی
در بازارهای مالی، کنترل احساسات و رعایت اصول روانشناسی بازار از یکسو و کم ارزش و نادیده گرفتن این موارد در سوی دیگر، مرز میان موفقیت و شکست شمارو تعیین میکند.
۸۰ درصد موفقیت در معامله گری به موضوعات روانشناختی و ۲۰ درصد به روش تحلیل فرد باز می گردد. بر این اساس ممکن است فردی با داشتن اطلاعاتی متوسط از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی ولی با تسلط بر موضوعات روانشناختی بتواند درآمد کسب کند و بر عکس شخص دیگری با در اختیار داشتن یک استراتژی بسیار کارآمد که بارها آزموده شده و در دراز مدت و عملکرد مثبت آن مورد تایید قرار گرفته و به دلیل نداشتن کنترل روانی لازم در نهایت بازنده باشد.
از لحاظ روانی ساختن سودهای کلان، خوشحالی مفرط، حس قدرتمندی و احساس دیگری که از تصور این سودهای رویایی به شما دست می دهد، بسیار خطرناک اند هر چند احتمال کسب این سودها وجود دارد، اما اینکه احتمال رخداد آنها در عمل واقعا چقدر است موضوع دیگری است.
فاکتورهای روانشناختی متعددی هستند که در میزان صحت ارزیابی شما از پتانسیل حرکت بازار در یک جهت خاص تاثیر دارد یکی از آنها این است که خود را از این توهم که یک یا چند معامله می تواند تمام آرزوهای مالی شما را برآورده کنند رها کنید. حداقل زیانی که این توهم می تواند داشته باشد آن است که مانع از این شود که یاد بگیرید چگونه دیدگاه بیطرفانه ای از بازار داشته باشید.
البته اگر قصد آن را دارید که خود را به این توهم ها بسپارید و در نتیجه اطلاعات بازار را طوری فیلتر کنید که همواره با توهم های شما سازگار باشد ممکن است دیگر فراگیری مهارت بیطرفی برای شناسایی حرکات بازار ضروری نباشد چون به احتمال زیاد به زودی دیگر پولی برای معامله نخواهید داشت!!
از منظر روانشناختی، محیط بازار فاقد نقطه شروع و پایان است و لذا فاقد ساختار زمانی مشخص است. منظور از این حرف این است که برای هر معامله گر بازی فقط زمانی آغاز می شود که وارد معامله شود و تنها زمانی به پایان می رسد که از معامله خارج شود و مسلما این زمانها ربطی به زمان های باز یا بسته بودن بازار ندارد.
شما این آزادی را دارید که ساختار زمانی بازی را هر طور که مایل هستید در ذهن خود تعریف کنید. یعنی می توانید هر وقت خواستید وارد معامله شوید و هر وقت به این نتیجه رسیدید که کافی است، اقدام مناسب برای اتمام بازی را انجام دهید و از معامله خارج شوید.
تصمیم گیری در این فضا، از نقطه نظر روانشناختی کار آسانی نیست.
در حین ورود به معامله، تمام باورهای ذهنی شما در مورد مسائلی چون فرصت در برابر تهدید، احساس جامانده از بقیه، نیاز به یک چیز مطمئن، اشتباه نکردن و از همه مهمتر، امکان بردن سودهای کلان، دست به کار میشوند. در حین خروج نیز تعاریف ذهنی شما از طمع، زیان، شکست و غیره نقشآفرین هستند و ذهن شما را درگیر این مسائل است. با توجه به این موارد و همچنین در نظر گرفتن پتانسیل سودهای کلان، به راحتی میتوان درک کرد که چرا برای اغلب معامله گران، ورود به معامله خیلی آسان تر از خروج از معامله است.
این موضوعات روانی منحصر به فرد به بازار ربطی ندارند، چون بازار همیشه بی طرف است. مهمتر از آن اینکه باورهایتان در مورد ضرر، اشتباه کردن، شکست و کنترل پذیری معمولاً مستقل از اراده آگاهانه شما عمل میکنند. برای درک این موضوع کافی است آخرین باری را به یاد بیاورید که یک موقعیت مناسب برای کسب سود را پیدا کردید ولی ترس از اشتباه کردن، شکست خوردن یا غیره آنچنان بر شما چیره شد که دست به معامله نزدید.
به هر اندازه که این موضوعات بخشی از ساختار ذهنی شما شده باشند، به همان اندازه درک شما از تحرکات بازار، تصمیماتی که میگیرید و توانایی شما در اجرای آن تصمیمات را تحت تاثیر خود خواهند داشت.
ماهیت محیط معاملگری از نظر روانشناختی
برخلاف ساختار فعالیت های اجتماعی به یک شروع، پایان و قواعد مشخص و محکمی دارند که رفتار شما را هدایت میکنند، محیط بازار بیشتر شبیه به یک رودخانه بسیار طولانی است که همیشه در جریان است و ابتدا، انتها و ساختار مشخصی ندارد. هرچه شما به داخل آب پرید و کمی آن طرفتر تغییر جهت بدهد. یعنی ممکن است جایی که شما به آب می زنید مسیر رودخانه رو به شمال باشد ولی کمی دورتر بدون اینکه متوجه شوید مسیر حرکت رودخانه رو به جنوب برود.
بازار فاقد ساختار است و برای بازی قانون پیش پای شما نمی گذارد و باید تمام قواعد بازی را خودتان تهیه کنید و در این کار آزادی عمل بسیار زیادی هم دارید.
اما مشکل روانشناختی بزرگی که مانع این کار میشود این است که اگر برای خود قواعد و مقررات وضع کنید و بهر طبق آنها بازی کنید مجبور میشوید مسئولیت بی قید و شرط فعالیتهای خود و نتایج آنها را بپذیرید. از این رو دیگر نمیتوانید مسئولیت را به گردن بازار بیندازید و خود را به قربانی دسیسههای بازار محسوب می کنید.
منضبط شدن و ایجاد ساختار برای معاملات یکی از راهحلهای روشنی است که میتواند بسیاری از مشکلات روانشناختی را که معامله گر روی سر خود را وارد می کند، برطرف کند. اما این کار مستلزم عبور از خط قرمزهای روانشناختی و پاگذاشتن به قهرمان مسئولیتپذیری و جوابگویی به خود است.
عوامل متعددی وجود دارند که بر کنترل احساسات یا مسائل روانشناختی بازارهای مالی نقش دارند.
در متن پایین قصد داریم به عواملی که بر کنترل احساست نقش دارند بپردازیم
عوامل موثر بر کنترل احساسات
موامل موثر بر احساست حین معامله تاثیر بسزایی در عملکرد و نتیجه معامله معاملگران دارد
خودشناسی، صبر، ریسک پذیری، مسئولیت پذیری، مهمترین عنوان هایی میباشد که میتواند باعث شود مدیریت احساسات خوبی هنگام معامله کردن داشته باشید.
رعایت عوامل نام برده شده حین معامله میتواند نتیجه مثبتی در دراز مدت به همراه داشته باشد .
در متن پایین قصد داریم به هریک از این عوامل نام برده شده بپردازیم.
خودشناسی
شناخت خود دقیقا همان شناخت بازار میتواند باشد.
تصمیمات اکثرمعاملگران منجر به حرکت قیمت ها میشوند. اگر نیرویهای موثر بر رفتار خود را نشناسید چطور میتوانید رفتار جمعی معاملگران دیگر که باعث ایجاد روندها میشود رو درک کنید؟
هنگامی که بتوانید رفتار های خود را بشناسید و مسئولیت کامل کارهایی را که آگاهانه و ناآگاهانه صورت گرفته را بپذیرید و چارچوب منظمی از قوانین برای کارهایی که میتوانید انجام دهید داشتید، به این نقطه میرسید که میتوانید رفتار های اکثریت معاملگران را درک کنید.
نحوه معاملات و رفتار افراد معیاری بر شناخت شخصیتی آنها میتواند باشد.با برسی دقیق به رفتار معاملگران حین معامله میتوان به شناخت شخصیتی هر فرد پی برد . برسی این رفتار ها در مسیر خودشناسی قرار دارد و معاملگران بازار میتواند در این مسیر با برسی دقیق شخیصت مخصوص به خود معامله های خود را در مسیر بهتر هدایت کنند.
صبر
یکی از مهمترین مفاهیمی که باید عمیقا به آن توجه کنیم مفهوم صبر است. در بازارهای مالی به جرأت می توانیم بگوییم صبر عامل انتقال ثروت است.
وارن بافت، ثروتمندترین سرمایه گذار بورس نیویورک، جمله معروفی در خصوص با مقوله صبر در بازارهای مالی دارد با مضمون، بورس محل انتقال ثروت از افراد عجول به افراد صبور است!
اگر تحلیل درستی بر روی سهمی دارید، صبر میتواند باعث شود در بهترین نقطه خریدار و یا فروشنده باشید فقط باید صبر کنید تا زمان مناسب فرا برسد.
ریسک پذیری
خیلی از معاملهگران فکر میکنند همین که آنها وارد فعالیت ریسک پذیر معاملهگری شدند، به این معنی است که ریسک را نیز پذیرفته اند. این فرضیه به هیچ وجه درست نیست.
ریسک پذیری به این معناست که بدون هیچ درد و رنجی مسئولیت تمام نتایج حاصل از یک معامله را بپذیریم. یعنی اینکه بیاموزیم نسبت به از دست دادن موقعیت، پول و اشتباه کردن به هیچ وجه باعث نشود که دچار این شود از جریان بازار دور شویم.
نباید بدون درنظر گرفتن ریسک معامله ای که انجام میدهیم وارد معامله ای شویم زیرا ترس از نتایج حاصله میتواند روی عملکرد ما تاثیر بسیار زیادی داشته باشد.
اگر شما ریسک را مانند یک حرفه ای پذیرفته باشید دیگر بازار برای شما تهدید آمیز نخواهد بود. اگر چیزی تهدید آمیز نباشد پس از ترسی هم در مورد آن وجود ندارد. اگر با مکانیزم مناسب به تحلیل می پردازید دیگر از بی فکر عمل کردن خود نمی ترسید در نتیجه احتیاج به کنترل شخصی ندارید.
تنها کسانی این چرخه را می شکنند و در نهایت از پس کار برمی آیند که با آغوش باز به استقبال ریسک و مسئولیت میروند.
فقط معاملگران برتر هستند که قبل از ورود به معامله ریسک خود را محاسبه میکنند و با کمال میل هرچه نتیجه شد آن را می پذیرند.
دربازرهای مالی ضرر کردن جزو جدانشدنی از این بازارمیباشد اما با این تفاوت که میتوانید آن را مدیریت کنید تا درمجموع برنده باشید.
با رعایت درست مدریت سرمایه ( Money Management ) میتوانید تا حد زیادی استرس از دست دادن سرمایه خود را کنترل کنید.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری تابع و محصول خویشتن پذیری است در درجه خویشتن پذیری خود را میتوانید به این صورت اندازه بگیرید که ببینید پس از انجام کاری که بعداً متوجه اشتباه بودن آن می شوید چه احساسی نسبت به خودتان دارید. هر چقدر منفی تر در مورد خودتان فکر کنید، تمایل شما برای فرار از مسئولیت و فرار از سرزنش های سخت گیرانه خودتان بیشتر میشود و ترس بیشتری از تکرار اشتباهات خود پیدا می کنید. برعکس هر چقدر بیشتر خویشتن پذیری بالاتری نسبت به خود داشته باشید، بیشتر به افکار مثبت راجب خودتان رو می آورید و بجای ایجاد ترس در درون خود، سعی کنید با دیدگاهی مثبت، راجع به خودتان رو می آورید به جای ایجاد ترس در درون خود سعی می کنید با دیدگاه مثبت تجارب و درسهایی مفیدی از تجربه شکست به دست آورید. هر چقدر بیشتر خویشتن پذیر باشید، یادگیری برای شما راحت تر است، چون دیگر لازم نیست از برخی اطلاعات فرار کنید.
فرق بین معملگران موفق و ناموفق در نوع تفکر و نگرش آنها میباشد.
در واقع معاملگران موفق به ساختار ذهنی دست پیدا کردند که بتوانند بدون ترس ازدست دادن پول و خودشیفتگی پس از موفقیت هایی که کسب کرده اند معامله کنند.
هنگامی که بتوانید مسئولیت نتیاج حاصل از معاملات خود را بپذیرید میتوانید عملکرد مناسبی نسبت به موقعیتی که دارید داشته باشید.
نتیجه
تمامی نکاتی که پیش تر برای شما گفته شد، زمانی کاربرد دارند دارند که شما مباحث تحلیلی در بازار مالی را فرا گرفته باشید و با ترکیب نکات بیان شده بتوانید در این بازار همواره سود ده باشید.
منبع : گروه تحریریه وب سایت اموزش بورس